اندر احوالات امروزم🍃...
سيلام به دفتر خاطرت قشنگم و سلام به نسرينی كه الان خيلی بزرگتر شدی در حال خوندن خاطره نه مهر هزار و چهارصدت هستی! ☕️ امروز جمعست... در طول روز كار خاصی نكردم و اماااا شب...! خب همونطور كه تو پستای قبلی گفتم از 10 مهر ميخوام برم مدرسه=) خيلی بی شور و شوقم!! مامانم گفت برو يونیفرم مدرستو بپوش ببينم چطوری ميشه تو تنت... يعنی تا حدی بی انگيزه بودم كه يونیفرمم رو هم تا به امروز تن نزده بودم!! خلاصه يونیفرمم رو پوشيدم و خيليم بهم ميمومد لامصب ولی خيلی خوب ميشد اگه يونيفرم مدرسه های ايران اينقدر ضايع نبود! 😐 بعدم اومدم اتاقم كه لباسمو دربيارم يه لحظه ياد روزای ابتدایی افتادم و بعضم تركيد:) كاش يه بار ديگه برگردم به كلاس ش...